رهبر انقلاب برخلاف رجزخوانی‌هایش، آدم زیاد محکم و قوی‌ای نیست و روزی که دوروبری‌هایش نتوانند موج عظیم مخالفت و عصبانیت مردم عادی را برای او توجیه کنند، و از طرف دیگر خود رهبر مطمئن نباشد که سپاه (مهمترین ضمانت اجرایی دستورات او) کاملا از او حرف می‌شنود، حاضر است هرکاری بکند برای اینکه شانش حفظ شود و با ذلت و خواری از دنیا نرود. (یک بار سر ماجرای انتخابات تهران نشان داد که اگر زور طرف مقابل زیاد باشد، رهبر هم توان مقاومت ندارد.) این به نظر من جایی است که باید به آن رسید و آن جاست که هر چیزی را می‌توان به او تحمیل کرد، حتی اصلاح در قانون اساسی را جوری که حتی منجر به کاهش چشمگیر اختیارات خودش بشود.

اجتماعات عمومی و راهپیمایی‌ها فقط وقتی که انبوه باشند و هدف سیاسی مشخص داشته باشند به ثمر می‌رسند، نه وقتی که پراکنده، تصادفی و بی‌هدف هستند. بنابراین بهترین وقت است که گروه‌های اپوزیسیون خارج و داخل (که عقیده به اصلاح ‌از درون دارند) یک برنامه‌ای برای ادامه‌‌ی مسیر ارایه کنند تا بتوانند مردم را حول محور آن سازمان‌دهی کنند و رهبر و هم زمان آمریکا را وادار به عقب‌نشینی کنند.

به نظر من تنها هدفی که می‌تواند در شرایط فعلی می‌تواند تمام مردم و مخالفان سیاسی را دور خود جمع کند، درخواست عمومی و فشار به خامنه‌ای است برای اجازه‌ی اصلاح در قانون اساسی. در پی آن نمایندگان مجلس و دولت باید به سرعت بتوانند پس از آنکه رهبر رسما عقب‌نشینی کرد و دستور بررسی برای این اصلاح را داد، طرح تغییرات قانون اساسی را خارج از روشی که خود قانون فعلی پیش بینی کرده و بر اساس حکم حکومتی رهبر (البته واقعا روشش جای فکر و بحث زیاد دارد) اول به سرعت تهیه کنند و بعد هم سریع به رفراندم بگذارند. (بنابراین یک جورهای چون وقت کم است از همین الان باید مطالعه روی آن را شروع کنند!)

به گمانم تنها راهی که جلوی آشوب و هرج‌ومرج داخلی از یک طرف و حمله‌ی نظامی خارجی را از طرف دیگر می‌گیرد، همین اصلاح کردن قانون اساسی با فشار عمومی به رهبر است. این چیزی است که احتمالا اگر جزییاتش معلوم شود، مردم حاضرند بخاطرش به خیابان‌ها بیایند و اعتراض انبوه آرام بکنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد