روز های بیشمار
سال های متمادی
پرسه زنان
خیره بر چهره ها
همچو سگی در جستجوی استخوان
در پی آن دست نیافتنی
گردی دنیا را سپری کردم
تا به تو رسیدم
که جفتی نداشتی .
حقایق تکان دهنده عشق را همین ابتدا به تو می گویم
نه دستی برای نوازشت دارم
و نه پایی برای همراهیت
دشمنانم پیوسته چنین می گویند :
«تورو خدا خدا نیگاش کن
همیشه نیشش بازه ! »
هشدار !
اگر روزی چنین کلامی به من بگویی
یا حتی
دسته ای گل پونه بر بسترم گذاری
بوسه ای زهر آگین دارم
که مرگ را به کامت می ریزد
من ...
نخستین مار کبرایی
که شیفته یک قاطر دلربا شد !!
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد